بچه های گل کاردرمانی

به وبلاگ بچه های کاردرمانی دانشکاه علوم پزشکی همدان خوش آمدید...

بچه های گل کاردرمانی

به وبلاگ بچه های کاردرمانی دانشکاه علوم پزشکی همدان خوش آمدید...

( اشعار زیبا و بیاد ماندنی دکتر علی شریعتی )

چند تا از اشعار دکتر شریعتی البته(دکتر علی شریعتی) بخونید چون واقعا ارزش خوندن داره 

نیایش

 خدایا ،

آتش مقدس " شک " را

آن چنان در من بیفروز

تا همه ی " یقین" هایی را که در من نقش کرده اند ، بسوزد .

و آن گاه از پس توده ی این خاکستر،

لبخند مهراوه بر لب های صبح یقینی ،

شسته از هر غبار ، طلوع کند


سوتک

نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد ؟

نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم

چه خواهد ساخت ؟

ولی بسیار مشتاقم ،

که از خاک گلویم سوتکی سازد .

گلویم سوتکی باشد

به دست کودکی گستاخ و بازیگوش

                   و او

یکریز و پی در پی ،

دم خوشش رابر گلویم سخت بفشارد ،

و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد .

بدین سان بشکند در من ،

                سکوت

              مرگبارم را .

 

 امانت آدم                          

خدا ، انسان و عشق ؛

این است "امانتی " که بر دوش آدم ، سنگینی می کند

واین است آن " پیمانی "

که در نخستین بامداد خلقت با خدا بستیم ،

و " خلافت " او را در  کویر زمین تعهد کردیم .

ما برای همین " هبوط " کردیم ،

و این چنین است که به سوی او باز می گردیم .

 

 سخت

آری تو ای مملو از بودن و توانستن و حس کردن و تپیدن ،

و ای پر از زندگی ،

ای سرشار از بودن !

تو نمی دانی که برای این دوست تو

ـ که اکنون جز یک قفس استخوانی ای که پر از هواست ، نیست ،

و بر روی سینه ی پوک و خالی اش ،

سنگ سنگین و بی رحم لحد را نهاده اند ... ـ

درد کشیدن چه سخت است !

 

پس کی ؟

" ما پرنده ی موهومی هستیم

که در عدم پرواز می کنیم " .

پس ما چه هستیم ؟

هیچ ! هیچ !

تنها و تنها پرواز !

فرار بدان جا ، فرار !

احساس می کنم که پرندگان مستند .

دیروز اینجا بودم ، امروز این جایم .

پس کی به دنبال او خواهی رفت ؟

 

این جا نبودن !

باور نمی کنم .

هرگز باور نمی کنم که سال های سال ،

همچنان زنده ماندنم به طول انجامد .

یک کاری خواهد شد . زیستن مشکل شده است .

و لحظات چنان به سختی و سنگینی بر من گام می نهند و

دیر می گذرند که احساس می کنم  ، خفه می شوم .

هیچ نمی دانم چرا ؟

اما می دانم کس دیگری به درون من پا گذاشته است .

و اوست که چنان مرا بی طاقت کرده است .

احساس می کنم دیگر نمی توانم در خودم بگنجم ، در خودم بیارامم .

از " بودن " خویش بزرگ تر شده ام  و این جامعه بر من تنگی می کند .

این کفش تنگ و بی تابی فرار !

عشق آن همسفر بزرگ ! ...

اوه ، چه می کشم !

چه خیال انگیز و جان بخش است " این جا نبودن " !

 

هبوط

مرا کسی نساخت ، خدا ساخت ؛

نه آن چنان که " کسی می خواست " ،

که من کسی نداشتم .

کسم خدا بود ، کس بی کسان .

او بود که مرا ساخت آن چنان که خودش خواست .

نه از من پرسید و نه از آن " من دیگر " م .

من یک گل بی صاحب بودم .

مرا از روح خود در آن دمید .

و بر روی خاک و در زیر آفتاب ،

تنها رهایم کرد .

 " مرا به خودم واگذاشت " .

 

دوست داشتن

در هم نگریستند اما سرشار از مهربانی .

چشم ها شان هر کدام پیاله ی پر از شراب سرخ

که در کام تشنه ی چشمان هم می ریختند

و کم کم بر هر دو لب

لبخندی آهسته باز می شد ،

لبریز از محبت ،

سیراب از دوست داشتن ،

نه عشق ،

دوست داشتن !

لحظاتی این چنین ،

خوب و شیرین و نرم و خاموش گذشت .

 

 

به هر که دوست می داری بیاموز

که عشق از زندگی کردن بهتر است ،

و به هر که دوست تر می داری ، بچشان

که دوست داشتن از عشق برتر!

 خدایا ،

به من زیستنی عطا کن ،

که در لحظه ی مرگ ،

بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است ،

حسرت نخورم .

و مردنی عطا کن ،

که بر بیهودگی اش ، سوگوار نباشم .

بگذار تا آن را من ، خود انتخاب کنم ،

اما آن چنان که تو دوست داری .

" چگونه زیستن "  را تو به من بیاموز،

" چگونه مردن " را خود خواهم آموخت !

 

خدایا ،

نظرات 2 + ارسال نظر
سارا جمعه 7 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:37 ب.ظ

تصمیم بسیار خوبی گرفتین که گزیده نوشته های دکتر علی شریعتی (نه اشعار) رو توی وبلاگ گذاشتین از این کارا در آینده بیشتر انجام بدین
واما یه جمله ای از ایشون که فکر کنم همه از ته قلب بهش اعتقاد داریم اونم
ای کشور غیب!
وسوسه ی تو مرا بر روی این زمین آرام نمی گذارد

ناشناس چهارشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:41 ب.ظ

عکسا کووووووووو؟؟؟ ما که هر چی گشتیم چیزی پیدا نکردیم... (راستشو بخواین ترسیدم اسممو بنویسم! )

چرا مگه اسم نوشتن جرات می خواد فقط یه نظر دادین مگه غیر از اینه ممنون راست میگین عکسا نمونده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد