بچه های گل کاردرمانی

به وبلاگ بچه های کاردرمانی دانشکاه علوم پزشکی همدان خوش آمدید...

بچه های گل کاردرمانی

به وبلاگ بچه های کاردرمانی دانشکاه علوم پزشکی همدان خوش آمدید...

خاطره ها.....

سلام 

 این پست رو به سفارش یکی از دوستهای خوبم براتون گذاشتم.... 

خاطره ها.....  

 

  تقدیم به همه ی: 

  بچه های گل کاردرمانی همدان!!  

 

دنیای کودکی . اه از ته دل خندیدن ها از ته دل گریه کردن ها ،صادقانه اعتراض کردن ، وفادارانه دفاع کردن ، جلب توجه ، خجالت . تمام شد اما هنوز دیدن دنیای کودکی از همین دریچه چشم بزرگسالی لبخند را جاری میکند بر لب . سوال اصلی اینجاست . چرا دیگر از ته دل نمیخندم ؟ چرا دیگر از ته دل گریه نمیکنم ؟ چرا دیگر صادق نیستم حتی با خودم ؟ کودکی همه این صفات را داشتم . محیط چه تاثیری بر ذاتم گذاشت ؟ نظر شما چیست ؟

 

 

 

 

آخی... یادش به خیر.... 

 

   

وای من یکی از مشق نوشتن متنفر بودم..... 

اما الان حاضرم روزی 10 صفحه بنویسم!!...

 

  

 

انگار همین دیروز بود یاد گرفتیم بنویسیم... (( ی ))...

 

  

 

.............

 

   

 

وای چه روزهایی بود... این عکسو ببینید....  

شرط میبندم قول میدم کسی که داره بازی میکنه اصلا یادش رفته کجا نشسته و از طرف دیگه کسی که پایین هست همش به خودش دلداری میده که الان نوبت من میشه میرم بالا .تحمل کن

 

 این شعره رو یادتونه؟؟؟

 

  

 میخواستیم بزرگتر بشیم اما الان که بزرگ شدیم میخوایم کوچیک بشیم . چرا نمیشه اخه ؟ اون موقع میشد ادا در اورد اما الان!

  

 یادتونه (( کوکب خانوم )) چقدر باسلیقه بود؟؟؟

 

 

  

 و....  

  

کودکی به پایان رسید تو دیگر بزرگ شده ای ! میدانی تنها دشمن کودکی چیست ؟ زمان

 

بر میگردیم ؟ میشه ؟ میتونی ؟ امادگیش رو داری ؟ میتونی دوباره صادق بشی ؟ میتونی وقتی دروغ میگی همه بفهمن و تو وانمود کنی که اصلا دروغ نمیگی در حالی که همه اجزات با دروغ منافات داره ؟ میتونی ؟ فکر نمیکنم.  

نظرات 7 + ارسال نظر
شهاب پنج‌شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 07:36 ب.ظ http://www.far30tak.blogveb.com

سلام دوست عزیز وبلاگ زیبا و پر محتوایی داری در صورت تمایل برای تبادل لینک من رو بانام رایگان کردن Gprs ایرانسل لینک کن بعد بهم خبر بده با چه اسمی لینکت کنم.منتظرتم

پوپک شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:46 ق.ظ

واااای همکلاسی گلم نمی دونی چققققققققدر خوشحالم کردی!!
خیلی خیلی ازت ممنونم...
واقعا ای کاش می شد دوباره به اون دوران سادگی و صداقت برگشت و از ته دل خندید.
ای کاش...!!!!

خواهش می کنم عزیزم... اینم از عکسایی که خواسته بودی!!
منم خیلی خیلی از حضورت ممنونم....

جوادی شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:19 ب.ظ http://mrec.blogfa.com

سلام
خوشحال شدم وبلاگ شما رو دیدم.

سلام
آقای جوادی ، با دیدن اسمتون بسیار شوکه شدم!
دیدار شما از وبلاگ ما به عنوان یک اتفاق خوب و به یاد ماندنی برامون ثبت خواهد شد....

ممنون از حضورتون_ پورباقری

سلام اقای جوادی از این که تشریف آوردین تو وبلاگمون ازتون تشکر میکنیم .ممنون ــــ شریعتی

جوادی یکشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:05 ب.ظ http://mrec.blogfa.com

از لطفتون ممنونم.
برای اینکه مرتب به شما سر بزنم وبلاگ شما رو لینک کردم.
موفق و سربلند باشید همکاران گرامی

واقعا ممنون....
با حضورتون ما رو خوشحال خواهید کرد.....
شاد و موفق و سلامت باشید.

نعیمه پنج‌شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:28 ق.ظ

خیییییییییییلی قشنگ بود کارت حرف نداره....فدات..خیلی خیلی با احساس بود...
ببخشید که دیر برات نظر گذاشتم....

خواهش می کنم.. قابلی نداشت... می ذاشتی دو هفته ی دیگه که همدیگر رو می دیدیم می گفتی!!! ههههههه شوخی کردم!!!
خدا رو شکر بالاخره یکی پیدا شد استعداد منو کشف کنه!!!

شیوا سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 05:47 ب.ظ

سلام من تازه به وبلاگتون سر زدم واقعا مطلبتون جالب بود. من که کلی ذوق کردم!!!سعی میکنم از این به بعد تا جایی که میتونم مطالبتونو بخونم.

مرسی ممنون
منتظر نظراتتان هستیم

شیوا جمعه 9 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:13 ق.ظ

سلام من یه تازه واردم {فقط میخواستم حضورمو اعلام کنم}!!!!!! مطلبتون خیلی قشنگ بود.آدم هوس میکنه دوباره درس بخونه... البته شرمنده اگه دیر نظر گذاشتم .سعی میکنم از این به بعد مطالبتونو بخونم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد